این روزا

این هفته ها

فشار زندگی رو بیشتر روی دوشم حس میکنم

و بیشتر از هر روزی نا راحتم

نا راحت! نه ناراحت!

راحت نیستم.. این شرایط رو نمیخام، درست کردنش زمان میبره و من...

من دیگه صبری ندارم!

اونقدر برای خیلی چیزا انتظار کشیدیم و تهش دیدیم بیخودی بوده

ته دلمون خالی شد

انتظار ما از زندگی این نبود

یه چیز دیگه بود

قرار نبود اینطوری بشه که تو دلم هزار گله و حرف داشته باشم

ولی چیزی برا گفتن نداشته باشم!

این روزا فهمیدم جنگیدن همیشه با شمشیر نیست

کشتن همیشه با تیزی

یا حتی یه حرف

یا یه گلوله

نیست

بعضی وقتا تو زیر فشار یه سری چیزایی له میشی

که قبلا با اونا حس خوبی بهت دست میداد

این روزا خیلی دلم اون حس خوب رو میخاد، این روزا بیشتر از هر روزی میخام باشی، فشار این همه زندگی رو یه نفره تحمل کردن کار سختی بود..