امروز و دیروز در حال انجام یه تست بودم به اسم MIC که بعدا آموزشش رو مینویسم حتما.. خیلی کار خفنی بود! تئوریش اینطوریه که شما میخوای با این تست ببینی کمترین مقدار دارو که روی عامل بیماری زا اثر کنه چقدره! اینجا داروی من نانو ذره طلا بود و عامل بیماری زام 6 تا بودن و خب بله! یه تست خیلی طولانی بود که خیلی طول کشید ولی وقتی تموم شد الان حس غریبی دارم! 

من از اون آدمام که همیشه باید تو مسیر باشم، اگه بیکار بمونم حالم بدتر از اینی که هست میشه! و اینو از روی بدجنسی نمیگم! ولی کاش خانوم دکتر بگه تست باید تکرار بشه تا دقت کار بره بالا :))) مدیونید اگه فکر کنید تست رو دقیق انجام ندادم که دوباره انجامش بدم! نخییرر! با اینکه بار اولم بود خیلی وسواس به خرج دادم..! اما نتایجی که امروز آنالیزشون کردم یه چیز دیگه میگفتن حالا بازم فرستادم برای خانوم دکتر تا نظرش رو بگه! 

اون باکتری هایی که به نیت هلیکوباکتر پیلوری کشت داده بودم هم امروز جواب تست اوره آز رو گزارش دادم و منفی بود! و در نتیجه هلیکو نبودن! فک کن کلی با استرس کار کنی که باکتری که داری کشت میدی سرطان زاس و یهو جوابش بیاد این اصلا اون نبوده آقا ! 

 

این دو روز حسابی مشغول بودم و کلی همه چی بهم ریخته... کارام، ذهنم و صد البته اتاقم و یادداشت هام! احتمالا فردا رو اختصاص بدم به نظم دهی به اینا...

 

راستی..! پنجشنبه داشتم باکتری حل میکردم توی آب مقطر که سوسپانسیون میکروبی درست کنم برای تست MIC، بعدش یاد اون جمله افتادم که گفتم "میخام فقط روزی 15 مین به میم فکر کنم!" و یهو دیدم این فکر کردنه، چیز جداشدنی نیست از من... حل شده توم! کلا آزمایشگاه جای خطرناکی برای یه میکروبیولوژیست شاعره!